- بیخ و بار (خُ)
اصل و فرع. ریشه و ثمر.
- بیخ و بار کسی را کندن، نابود ساختن و نیز بکلی از بین بردن:
ستیز فلک بیخ و بارش بکند
سم اسب دشمن دیارش بکند.
سعدی
- بیخ و بار کسی را کندن، نابود ساختن و نیز بکلی از بین بردن:
ستیز فلک بیخ و بارش بکند
سم اسب دشمن دیارش بکند.
سعدی
